معنی فارسی runtishly

B1

به طرز رنتی به معنای کوچک یا ضعیف عمل کردن یا رفتار کردن اشاره دارد.

In a manner that is small or weak; characteristic of a runt.

example
معنی(example):

او به طور رنتی رفتار می‌کرد و اغلب به خاطر اندازه‌اش عذرخواهی می‌کرد.

مثال:

He acted runtishly, often apologizing for his size.

معنی(example):

طرز رفتار رنتی او باعث شد که او به نظر دوستانه‌تری بیاید.

مثال:

Her runtishly demeanor made her seem more approachable.

معنی فارسی کلمه runtishly

: معنی runtishly به فارسی

به طرز رنتی به معنای کوچک یا ضعیف عمل کردن یا رفتار کردن اشاره دارد.