معنی فارسی rus
B1روس، یک غذای سنتی که معمولاً با جو تهیه میشود و در فرهنگهای مختلف سرو میگردد.
A traditional dish often made from barley and commonly served with yogurt.
- NOUN
example
معنی(example):
او به من روس خود را نشان داد، یک غذای سنتی.
مثال:
She showed me her rus, a traditional dish.
معنی(example):
روس معمولاً از جو تهیه میشود و با ماست سرو میشود.
مثال:
The rus is often made from barley and served with yogurt.
معنی فارسی کلمه rus
:
روس، یک غذای سنتی که معمولاً با جو تهیه میشود و در فرهنگهای مختلف سرو میگردد.