معنی فارسی rush one's fences

B2

عجله کردن در انجام کارها و نادیده گرفتن جزئیات مهم آن.

To hasten or hurry in making decisions or completing tasks, often neglecting important details.

example
معنی(example):

او در اشتیاقش تمایل دارد که حصارهایش را عجله کند.

مثال:

He tends to rush his fences in his eagerness.

معنی(example):

حصارهای خود را عجله نکنید؛ زمان بگذارید تا آنها را به درستی بسازید.

مثال:

Don't rush your fences; take your time to build them right.

معنی فارسی کلمه rush one's fences

:

عجله کردن در انجام کارها و نادیده گرفتن جزئیات مهم آن.