معنی فارسی rushy
B1روشِی، به محیطی که در آن علامتهای سرعت و شتاب زیاد وجود دارد، اطلاق میشود.
Describing an area characterized by swiftness or activity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقه روشِی برای حرکت کردن دشوار بود.
مثال:
The rushy area was difficult to navigate.
معنی(example):
او محیطهای روشِی را برای دویدن صبحگاهی خود ترجیح میداد.
مثال:
She preferred rushy environments for her morning runs.
معنی فارسی کلمه rushy
:
روشِی، به محیطی که در آن علامتهای سرعت و شتاب زیاد وجود دارد، اطلاق میشود.