معنی فارسی russian
B1فارسی: واژهای که به قومیت، زبان و فرهنگ کشور روسیه اشاره دارد.
Relating to Russia, its people, or its language.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در حال یادگیری زبان روسی است.
مثال:
She is studying the Russian language.
معنی(example):
بسیاری از ادبیات روسی به خاطر عمقش ستایش میکنند.
مثال:
Many admire Russian literature for its depth.
معنی فارسی کلمه russian
:
فارسی: واژهای که به قومیت، زبان و فرهنگ کشور روسیه اشاره دارد.