معنی فارسی rusticator
B2افرادی که به زندگی روستایی یا طبیعت علاقهمند هستند.
A person who lives in or is fond of the countryside.
- NOUN
example
معنی(example):
یک روستازاده ممکن است از آخر هفتهای در روستا لذت ببرد.
مثال:
A rusticator might enjoy a weekend in the countryside.
معنی(example):
روستازادهها معمولاً به دنبال فرار از زندگی شهری هستند.
مثال:
Rusticators often seek escape from urban life.
معنی فارسی کلمه rusticator
:
افرادی که به زندگی روستایی یا طبیعت علاقهمند هستند.