معنی فارسی rusty dusty
B1چیزی که هم زنگ زده و هم گرد و غبار جمع کرده است.
Covered with rust and dust; indicating neglect or age.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سقف زنگزده و گرد و غبار گرفته باید تعویض شود.
مثال:
The rusty dusty roof needs to be replaced.
معنی(example):
آنها چند ابزار زنگزده و گرد و غبار گرفته در زیر شیروانی پیدا کردند.
مثال:
They found some rusty dusty tools in the attic.
معنی فارسی کلمه rusty dusty
:
چیزی که هم زنگ زده و هم گرد و غبار جمع کرده است.