معنی فارسی rusty-dusty

B1

توپک یا زنگ زدگی که در اثر عدم استفاده یا نگهداری مناسب ایجاد می‌شود.

An expression describing objects that are both rusted and dusty due to neglect.

example
معنی(example):

دوچرخه قدیمی به خاطر اینکه بیرون رها شده بود، زنگ زده و گرد گرفته بود.

مثال:

The old bicycle was rusty-dusty from being left outside.

معنی(example):

پس از سال‌ها بی‌توجهی، ابزارها زنگ زده و گرد گرفته بودند.

مثال:

After years of neglect, the tools were rusty-dusty.

معنی فارسی کلمه rusty-dusty

: معنی rusty-dusty به فارسی

توپک یا زنگ زدگی که در اثر عدم استفاده یا نگهداری مناسب ایجاد می‌شود.