معنی فارسی rustyish

B1

ظاهری شبیه به زنگ‌زدگی، معمولاً به اشیاء قدیمی یا فرسوده اطلاق می‌شود.

Having an appearance similar to rust; often associated with age or wear.

example
معنی(example):

حصار قدیمی به نظر کمی زنگ‌زده می‌رسید و نیاز به نگهداری داشت.

مثال:

The old fence looked rustyish and needed some maintenance.

معنی(example):

زیورآلات او ظاهری زنگ‌زده داشت که به آن جاذبه‌ای قدیمی می‌بخشید.

مثال:

Her jewelry had a rustyish appearance that gave it a vintage charm.

معنی فارسی کلمه rustyish

: معنی rustyish به فارسی

ظاهری شبیه به زنگ‌زدگی، معمولاً به اشیاء قدیمی یا فرسوده اطلاق می‌شود.