معنی فارسی rutch
B1خط یا نشانهای که بر روی یک سطح کشیده میشود.
A line or mark created by scraping or sliding across a surface.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک خط روی سطح یخ کشید.
مثال:
She made a rutch across the surface of the ice.
معنی(example):
او یک حرکت سریع انجام داد تا سقوط نکند.
مثال:
He took a quick rutch to avoid falling.
معنی فارسی کلمه rutch
:
خط یا نشانهای که بر روی یک سطح کشیده میشود.