معنی فارسی rutic
B1مرتبط با الگوها یا رفتارهای تکراری.
Pertaining to patterns or repetitive behaviors.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک یک الگوی روتیک در علائم مشاهده کرد.
مثال:
The doctor noticed a rutic pattern in the symptoms.
معنی(example):
رفتار روتیک او برای دوستانش نگران کننده بود.
مثال:
Her rutic behavior was concerning to her friends.
معنی فارسی کلمه rutic
:
مرتبط با الگوها یا رفتارهای تکراری.