معنی فارسی sabo-ed

B1

حالت گذشته فعل خنثی کردن، به معنای اینکه یک عمل یا برنامه پیش از تکمیل مورد خنثی قرار گرفته است.

The past form of the verb sabotage, indicating something was impeded or disrupted before completion.

example
معنی(example):

این طرح قبل از اینکه حتی شروع شود، خنثی شد.

مثال:

The plan was sabo-ed before it could even begin.

معنی(example):

شانس‌های موفقیت آنها به واسطه کمبود منابع خنثی شد.

مثال:

Their chances of success were sabo-ed by a lack of resources.

معنی فارسی کلمه sabo-ed

: معنی sabo-ed به فارسی

حالت گذشته فعل خنثی کردن، به معنای اینکه یک عمل یا برنامه پیش از تکمیل مورد خنثی قرار گرفته است.