معنی فارسی sabretooth

B1

شکارچی بزرگی با دندان‌های بلند و تیز، که در دوران ماقبل تاریخ زندگی می‌کرد.

A large prehistoric carnivorous animal known for its long, curved canine teeth.

noun
معنی(noun):

Sabre-toothed cat / sabre-toothed tiger

example
معنی(example):

ببر شمشیری یک شکارچی ترسناک بود.

مثال:

The sabretooth tiger was a fearsome predator.

معنی(example):

فسیل‌های ببر شمشیری اغلب در آمریکای شمالی پیدا می‌شوند.

مثال:

Fossils of the sabretooth are often found in North America.

معنی فارسی کلمه sabretooth

: معنی sabretooth به فارسی

شکارچی بزرگی با دندان‌های بلند و تیز، که در دوران ماقبل تاریخ زندگی می‌کرد.