معنی فارسی saccharified

B1

ساکارینه شده به همراه مخلوطی است که نشاسته آن به قند تبدیل شده است.

Converted into sugar.

example
معنی(example):

مخلوط ساکارینه‌شده برای تخمیر آماده است.

مثال:

The saccharified mixture is ready for fermentation.

معنی(example):

پس از ساکارینه شدن، محلول بسیار شیرین‌تر می‌شود.

مثال:

Once saccharified, the solution becomes much sweeter.

معنی فارسی کلمه saccharified

: معنی saccharified به فارسی

ساکارینه شده به همراه مخلوطی است که نشاسته آن به قند تبدیل شده است.