معنی فارسی sacken
B1جمعآوری یا قرار دادن اشیاء داخل یک کیسه یا محفظه.
To collect or place items into a sack or container.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت لباسهایش را در یک توده مرتب جمع کند.
مثال:
She decided to sacken her clothes into a neat pile.
معنی(example):
او به سرعت برگها را در ظرف زباله حیاط جمع کرد.
مثال:
He quickly sacked the leaves into the yard waste container.
معنی فارسی کلمه sacken
:
جمعآوری یا قرار دادن اشیاء داخل یک کیسه یا محفظه.