معنی فارسی sacredly
B2به شکل مقدس؛ با احترام و حرمت به ارزشهای دینی یا فرهنگی.
In a manner that is holy or deserving of respect.
- ADVERB
example
معنی(example):
مراسم به صورت مقدس انجام شد.
مثال:
The ritual was conducted sacredly.
معنی(example):
آنها آثار باستانی را به صورت مقدس مورد توجه قرار دادند.
مثال:
They treated the ancient artifacts sacredly.
معنی فارسی کلمه sacredly
:
به شکل مقدس؛ با احترام و حرمت به ارزشهای دینی یا فرهنگی.