معنی فارسی safemaking
B1سازماندهی امنیت، فرآیند ایجاد تدابیر و اقدامات برای تأمین امنیت.
The process of creating safety or security measures.
- NOUN
example
معنی(example):
سازماندهی امنیت شامل برنامهریزی و اجرای دقیق است.
مثال:
Safemaking involves careful planning and execution.
معنی(example):
فرآیند سازماندهی امنیت چندین ماه طول کشید تا کامل شود.
مثال:
The safemaking process took several months to complete.
معنی فارسی کلمه safemaking
:
سازماندهی امنیت، فرآیند ایجاد تدابیر و اقدامات برای تأمین امنیت.