معنی فارسی sagittally

B1

به شکل یا در راستای خط میانه بدن یا پیکر، تقسیم بندی می‌شود.

In a manner that relates to or is oriented along the sagittal plane of an organism.

example
معنی(example):

بدن حیوان به‌صورت sagittally برای بررسی تقسیم‌بندی شده است.

مثال:

The animal's body is divided sagittally for examination.

معنی(example):

در جراحی، برش‌ها ممکن است به‌صورت sagittally انجام شوند تا دسترسی آسان‌تر باشد.

مثال:

In surgery, cuts may be made sagittally for easier access.

معنی فارسی کلمه sagittally

: معنی sagittally به فارسی

به شکل یا در راستای خط میانه بدن یا پیکر، تقسیم بندی می‌شود.