معنی فارسی saignant

B1

saignant، نوعی پخت گوشت که به معنی نیم‌پز است و در آن گوشت هنوز آبدار باقی می‌ماند.

Referring to meat that is lightly cooked, rare.

example
معنی(example):

من استیک خود را سیگنانه، یا نیم‌پز، ترجیح می‌دهیم.

مثال:

I prefer my steak saignant, or rare.

معنی(example):

سیگنانه به معنی گوشتی است که به آرامی پخته شده، آبدار و نرم است.

مثال:

Saignant means lightly cooked meat, juicy and tender.

معنی فارسی کلمه saignant

: معنی saignant به فارسی

saignant، نوعی پخت گوشت که به معنی نیم‌پز است و در آن گوشت هنوز آبدار باقی می‌ماند.