معنی فارسی sailage
B1مراقبت و نگهداری از قایق و تجهیزات آن، به ویژه در مورد استفاده از بادبانها.
The maintenance and care of sailing equipment, particularly sails.
- NOUN
example
معنی(example):
مراقبت از قایق امری ضروری برای سلامت تجهیزات قایقرانی ماست.
مثال:
Sailage is essential for the health of our sailing equipment.
معنی(example):
مراقبت صحیح از قایق میتواند تجربه قایقرانی شما را بهبود بخشد.
مثال:
Proper sailage can improve your sailing experience.
معنی فارسی کلمه sailage
:
مراقبت و نگهداری از قایق و تجهیزات آن، به ویژه در مورد استفاده از بادبانها.