معنی فارسی sainthood
B2قدرسانی، حالت یا موقعیتی که در آن شخص به عنوان یک قدیس شناخته میشود.
The condition or status of being a saint.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being a saint
معنی(noun):
Saints collectively
example
معنی(example):
قدیسانه به وضعیت شناخته شدن به عنوان یک قدیس اطلاق میشود.
مثال:
Sainthood is the state of being recognized as a saint.
معنی(example):
او زندگیاش را به خدمت به دیگران اختصاص داد و به دنبال قدیسانه بودن بود.
مثال:
She devoted her life to the service of others, aiming for sainthood.
معنی فارسی کلمه sainthood
:
قدرسانی، حالت یا موقعیتی که در آن شخص به عنوان یک قدیس شناخته میشود.