معنی فارسی saintless
B1عدم وجود مقدسان یا ویژگیهای مقدسان، دنیایی که در آن خیر و خوبی بهندرت مشاهده میشود.
Lacking saints or saint-like qualities; often used to describe a morally impoverished society.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در دنیای بدون مقدس، مهربانی اغلب نادیده گرفته میشود.
مثال:
In a saintless world, kindness often goes unnoticed.
معنی(example):
این داستان جامعهای بدون مقدس را به تصویر میکشد که با اخلاقیات مشکل دارد.
مثال:
The tale depicts a saintless society struggling with morality.
معنی فارسی کلمه saintless
:
عدم وجود مقدسان یا ویژگیهای مقدسان، دنیایی که در آن خیر و خوبی بهندرت مشاهده میشود.