معنی فارسی sallyman
B1شخصی که به عنوان ناظر یا سرپرست برای عبور از دروازهها عمل میکند.
An individual tasked with managing the passage through gates, typically in a security context.
- NOUN
example
معنی(example):
سالیمن سربازان را از طریق دروازهها راهنمایی کرد.
مثال:
The sallyman guided the soldiers through the gates.
معنی(example):
هر سالیمن باید طرح قلعه را بداند.
مثال:
Every sallyman must know the layout of the fortress.
معنی فارسی کلمه sallyman
:
شخصی که به عنوان ناظر یا سرپرست برای عبور از دروازهها عمل میکند.