معنی فارسی salt lick
B1محل طبیعی یا ساخت دست بشر که حیوانات برای بدست آوردن نمک و مواد معدنی به آن می‌آیند.
A place, often natural, where animals go to consume salt and minerals.
- noun
noun
معنی(noun):
A block of salt, often enriched with other minerals, licked by herd animals to supplement their diet.
معنی(noun):
A natural source of such minerals licked by animals.
example
معنی(example):
گاه به گاه، گوزن‌ها به نمک‌چشیده می‌رفتند تا مواد معدنی ضروری بگیرند.
مثال:
The deer visited the salt lick to get essential minerals.
معنی(example):
حیوانات معمولاً به نمک‌چشیده می‌روند تا مواد مغذی خود را تأمین کنند.
مثال:
Animals often visit a salt lick to replenish their nutrients.
معنی فارسی کلمه salt lick
:
محل طبیعی یا ساخت دست بشر که حیوانات برای بدست آوردن نمک و مواد معدنی به آن می‌آیند.
