معنی فارسی salt pan
B1منطقه‌ای کم‌ارتفاع و صاف که آب در آن تبخیر می‌شود و نمک به جا می‌ماند.
A flat area from which water has evaporated, leaving a crust of salt.
- noun
noun
معنی(noun):
A dry lake or playa whose level bed contains abundant salt.
معنی(noun):
A man-made pond where salty water is evaporated to recover salt and/or other minerals.
example
معنی(example):
پان نمکی یک ناحیه صاف است که در آن آب تبخیر می‌شود و نمک باقی می‌ماند.
مثال:
The salt pan is a flat area where water evaporates, leaving behind salt.
معنی(example):
ما به یک پان نمکی رفتیم تا ببینیم چطور نمک به طور طبیعی برداشت می‌شود.
مثال:
We visited a salt pan to see how salt is harvested naturally.
معنی فارسی کلمه salt pan
:
منطقه‌ای کم‌ارتفاع و صاف که آب در آن تبخیر می‌شود و نمک به جا می‌ماند.
