معنی فارسی saltnesses
B1مجموعهای از مقادیر نمکین بودن که در بیش از یک نمونه ممکن است دیده شود.
Various levels or degrees of saltiness in multiple samples.
- NOUN
example
معنی(example):
بدنهای مختلف آب میتوانند نمکین بودنهای متفاوتی داشته باشند.
مثال:
Different bodies of water can have varying saltnesses.
معنی(example):
دانشمندان نمکین بودن دریاچهها و دریاها را مطالعه میکنند.
مثال:
Scientists study the saltnesses of lakes and seas.
معنی فارسی کلمه saltnesses
:
مجموعهای از مقادیر نمکین بودن که در بیش از یک نمونه ممکن است دیده شود.