معنی فارسی saltsprinkler
B1وسیلهای برای پخش کردن نمک بر روی غذا.
A device used to sprinkle salt on food.
- NOUN
example
معنی(example):
پاششگر نمک باعث میشود که ادویهزنی غذا آسانتر شود.
مثال:
The saltsprinkler makes it easy to season food.
معنی(example):
او از پاششگر نمک برای افزودن طعم به غذایش استفاده کرد.
مثال:
He used a saltsprinkler to add flavor to his dish.
معنی فارسی کلمه saltsprinkler
:
وسیلهای برای پخش کردن نمک بر روی غذا.