معنی فارسی salutarily

B1

به نحو مثبت و مفید برای سلامتی عمل کردن.

In a manner that promotes or improves health.

example
معنی(example):

چای گیاهی از لحاظ سلامتی برای من مفید بود.

مثال:

The herbal tea was salutarily beneficial for my health.

معنی(example):

او به طور سلامتی درباره اهمیت ورزش صحبت کرد.

مثال:

He spoke salutarily about the importance of exercise.

معنی فارسی کلمه salutarily

: معنی salutarily به فارسی

به نحو مثبت و مفید برای سلامتی عمل کردن.