معنی فارسی samiest

B1

یشکلی از صفت که به معنی داشتن شباهت یا احساسی مشابه است و معمولاً به عنوان درجه عالی یک صفت مفرد استفاده می‌شود.

A comparative form of the adjective 'same', used to indicate the highest degree of similarity.

example
معنی(example):

او فکر می‌کرد پیراهنش از همه لباس‌ها بیشتر شبیه است.

مثال:

She thought her dress was the samiest of all the outfits.

معنی(example):

در یک مسابقه سبک‌های منحصر به فرد، طراحی او شبیه‌ترین به بقیه بود.

مثال:

In a contest of unique styles, his design was the samiest of the bunch.

معنی فارسی کلمه samiest

: معنی samiest به فارسی

یشکلی از صفت که به معنی داشتن شباهت یا احساسی مشابه است و معمولاً به عنوان درجه عالی یک صفت مفرد استفاده می‌شود.