معنی فارسی samory
B1ساموری، رهبر یک امپراتوری در آفریقا، که بر ضد استعمارگران فرانسوی جنگید.
A prominent leader known for resisting French colonial rule in West Africa in the 19th century.
- NOUN
example
معنی(example):
ساموری یک شخصیت مهم در تاریخ غرب آفریقا بود.
مثال:
Samory was a significant figure in West African history.
معنی(example):
رهبری او در برابر نیروهای استعماری بسیار حیاتی بود.
مثال:
His leadership was critical during the resistance against colonial forces.
معنی فارسی کلمه samory
:
ساموری، رهبر یک امپراتوری در آفریقا، که بر ضد استعمارگران فرانسوی جنگید.