معنی فارسی sanctifyingly

B2

به گونه‌ای که روح را تقویت یا مقدس کند.

In a way that sanctifies or enhances spiritual purity.

example
معنی(example):

او به طرز مقدس‌کننده‌ای در طول مراسم صحبت کرد.

مثال:

He spoke sanctifyingly during the ceremony.

معنی(example):

موسیقی به طرز مقدس‌کننده‌ای نواخته شد و فضای معنوی را تقویت کرد.

مثال:

The music played sanctifyingly, enhancing the spiritual atmosphere.

معنی فارسی کلمه sanctifyingly

: معنی sanctifyingly به فارسی

به گونه‌ای که روح را تقویت یا مقدس کند.