معنی فارسی sanctioned

B1

تحریمی که بر اساس قوانین یا مقررات به یک کشور یا فرد اعمال می‌شود؛ همچنین تأیید و تصویب یک عمل یا قانون.

Official permission or approval; in political context, punitive measures taken against a country or entity.

verb
معنی(verb):

To ratify; to make valid.

معنی(verb):

To give official authorization or approval to; to countenance.

معنی(verb):

To penalize (a State etc.) with sanctions.

example
معنی(example):

این کشور به دلیل نقض قوانین بین‌المللی تحریم شد.

مثال:

The country was sanctioned for violating international laws.

معنی(example):

او معتقد است که این قوانین توسط کمیته تأیید شده‌اند.

مثال:

He feels that the rules were sanctioned by the committee.

معنی فارسی کلمه sanctioned

: معنی sanctioned به فارسی

تحریمی که بر اساس قوانین یا مقررات به یک کشور یا فرد اعمال می‌شود؛ همچنین تأیید و تصویب یک عمل یا قانون.