معنی فارسی sandaling

B1

پوشیدن ساندال، به‌ویژه در شرایط غیررسمی و در شرایط آب و هوایی گرم.

The act of wearing sandals, often in casual or warm-weather contexts.

example
معنی(example):

او بعدازظهر را در ساحل ساندال پوشید.

مثال:

She spent the afternoon sandaling at the beach.

معنی(example):

ساندال پوشیدن فعالیتی محبوب در تعطیلات تابستانی است.

مثال:

Sandaling is a popular activity during summer vacations.

معنی فارسی کلمه sandaling

: معنی sandaling به فارسی

پوشیدن ساندال، به‌ویژه در شرایط غیررسمی و در شرایط آب و هوایی گرم.