معنی فارسی sanitarily

B2

به معنای به شیوه‌ای بهداشتی و مطابق با اصول بهداشتی انجام دادن کارها.

In a manner that maintains health and hygiene.

example
معنی(example):

این ناحیه پس از رویداد به طور بهداشتی تمیز شد.

مثال:

The area was cleaned sanitarily after the event.

معنی(example):

شما باید غذا را به طور بهداشتی اداره کنید تا از مشکلات بهداشتی جلوگیری شود.

مثال:

You should handle food sanitarily to avoid any health issues.

معنی فارسی کلمه sanitarily

: معنی sanitarily به فارسی

به معنای به شیوه‌ای بهداشتی و مطابق با اصول بهداشتی انجام دادن کارها.