معنی فارسی sanities
B1سنجهها، اوضاع یا شرایط طبیعی ذهنی و روحی که شخص در آن زندگی میکند.
Mental conditions or states of being that individuals experience.
- NOUN
example
معنی(example):
افراد مختلف میتوانند در زندگی سنجههای متفاوتی داشته باشند.
مثال:
Different people can have different sanities in life.
معنی(example):
سنجههای او او را متعادل نگه میدارد.
مثال:
His sanities are what keep him grounded.
معنی فارسی کلمه sanities
:
سنجهها، اوضاع یا شرایط طبیعی ذهنی و روحی که شخص در آن زندگی میکند.