معنی فارسی sapheadedness
B1وضعیت یا خصوصیت فرد سپهد که به نقص در عقل و قضاوتهای ضعیف اشاره دارد.
The quality of being foolish or lacking sense.
- NOUN
example
معنی(example):
سپهدی او در جلسه امروز مشهود بود.
مثال:
His sapheadedness was evident in the meeting today.
معنی(example):
سپهدی میتواند به تصمیمگیریهای ضعیف منجر شود.
مثال:
Sapheadedness can lead to poor decision-making.
معنی فارسی کلمه sapheadedness
:
وضعیت یا خصوصیت فرد سپهد که به نقص در عقل و قضاوتهای ضعیف اشاره دارد.