معنی فارسی saphenal
B1نسبت به سافن و نواحی مرتبط با آن، معمولاً در آناتومی و پزشکی استفاده میشود.
Relating to the saphena, often used in anatomy and medicine.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عصب سافنالی در حس کردن نقش دارد.
مثال:
The saphenal nerve plays a role in sensation.
معنی(example):
پزشکان ممکن است در طول معاینات به منطقه سافنالی اشاره کنند.
مثال:
Doctors may refer to the saphenal region during exams.
معنی فارسی کلمه saphenal
:
نسبت به سافن و نواحی مرتبط با آن، معمولاً در آناتومی و پزشکی استفاده میشود.