معنی فارسی sapless

B2

بدون شیره، به موجودی اطلاق می‌شود که شیره ندارد و به این دلیل خشک و بی‌روح است.

Describes a plant or tree that lacks sap; often used metaphorically to indicate weakness or lifelessness.

example
معنی(example):

گیاه بدون شیره خشک و بی‌روح به نظر می‌رسید.

مثال:

The sapless plant looked dry and lifeless.

معنی(example):

این درخت بدون شیره دیگر رشد نمی‌کند.

مثال:

This sapless tree is no longer thriving.

معنی فارسی کلمه sapless

: معنی sapless به فارسی

بدون شیره، به موجودی اطلاق می‌شود که شیره ندارد و به این دلیل خشک و بی‌روح است.