معنی فارسی saponule

B1

ساپونول، ترکیبی نرم و چسبناک که از واکنش اسید‌های چرب با قلیایی‌ها در فرایند صابونی ساخت می‌شود.

A soft, sticky compound formed by the reaction of fatty acids with alkalis in soap-making.

example
معنی(example):

ساپونول زمانی شکل می‌گیرد که روغن‌ها با یک قلیایی واکنش نشان دهند.

مثال:

The saponule forms when oils react with an alkali.

معنی(example):

در آزمایشگاه‌ها، ساپونول‌ها اغلب برای خواصشان مورد مطالعه قرار می‌گیرند.

مثال:

In laboratories, saponules are often studied for their properties.

معنی فارسی کلمه saponule

: معنی saponule به فارسی

ساپونول، ترکیبی نرم و چسبناک که از واکنش اسید‌های چرب با قلیایی‌ها در فرایند صابونی ساخت می‌شود.