معنی فارسی sarabaite

B1

شخصی که زندگی انزواطلبانه‌ای دارد و از جامعه فاصله می‌گیرد.

A person who leads a reclusive life away from society.

example
معنی(example):

سارابایت معمولاً یک عزلت نشین یا گوشه‌نشین در نظر گرفته می‌شود.

مثال:

A sarabaite is often considered a hermit or recluse.

معنی(example):

او مانند یک سارابایت زندگی می‌کرد و از تمام تعاملات اجتماعی اجتناب می‌کرد.

مثال:

He lived like a sarabaite, avoiding all social interactions.

معنی فارسی کلمه sarabaite

: معنی sarabaite به فارسی

شخصی که زندگی انزواطلبانه‌ای دارد و از جامعه فاصله می‌گیرد.