معنی فارسی sarcoplasmatic
B1سارکوپلاسماتیک، مربوط به سیتوپلاسم ماهیچه و ساختارهای آن.
Relating to the sarcoplasm, especially in muscle cells.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شبکه سیتوپلاسمی ماهیچه برای انقباض عضلات بسیار مهم است.
مثال:
The sarcoplasmatic reticulum is crucial for muscle contraction.
معنی(example):
تغییرات سیتوپلاسمی در طول خستگی عضلانی رخ می دهد.
مثال:
Sarcoplasmatic changes occur during muscle fatigue.
معنی فارسی کلمه sarcoplasmatic
:
سارکوپلاسماتیک، مربوط به سیتوپلاسم ماهیچه و ساختارهای آن.