معنی فارسی sashayed
B2به حرکت با ناز و جذاب اشاره دارد، معمولاً در حین نمایش یا رقص.
Moved in a confident and showy manner, often used to describe a stylish walk.
- verb
verb
معنی(verb):
To walk casually, showily or in a flirty manner; to strut, swagger or flounce.
معنی(verb):
To chassé when dancing.
معنی(verb):
To move sideways.
example
معنی(example):
او با ناز بر روی صحنه حرکت کرد و تماشاگران را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
He sashayed across the stage, impressing the audience.
معنی(example):
رقاص در طول اجرای انفرادی‌اش به طور باوقار حرکات خاصی انجام داد.
مثال:
The dancer sashayed elegantly during her solo.
معنی فارسی کلمه sashayed
:
به حرکت با ناز و جذاب اشاره دارد، معمولاً در حین نمایش یا رقص.
