معنی فارسی sassing

B1

فرآیند پاسخ دادن به طور گستاخانه و توهین‌آمیز.

The act of replying in a cheeky or disrespectful way.

verb
معنی(verb):

To talk, to talk back.

معنی(verb):

To speak insolently to.

مثال:

Don’t sass your teachers!

example
معنی(example):

جواب تند دادن به مربی در حین تمرین می‌تواند به دویدن‌های بیشتر منجر شود.

مثال:

Sassing the coach during practice can lead to more runs.

معنی(example):

او به داشتن رفتار ستیزه‌جویانه با تمام افراد با اقتدار معروف است.

مثال:

He is known for sassing back to all authority figures.

معنی فارسی کلمه sassing

: معنی sassing به فارسی

فرآیند پاسخ دادن به طور گستاخانه و توهین‌آمیز.