معنی فارسی satellited

B1

در زمینه‌ای که تحت نظارت یا پوشش‌دهی ماهواره‌ای قرار دارد.

Provided with satellite technology or monitoring.

example
معنی(example):

این منطقه با فناوری پیشرفته ماهواره‌ای برای نظارت بر تغییرات تحت نظر بود.

مثال:

The region was satellited with advanced technology to monitor changes.

معنی(example):

بسیاری از مناطق اکنون برای تحقیقات زیست‌محیطی با ماهواره تحت نظر هستند.

مثال:

Many areas are now satellited for environmental research.

معنی فارسی کلمه satellited

: معنی satellited به فارسی

در زمینه‌ای که تحت نظارت یا پوشش‌دهی ماهواره‌ای قرار دارد.