معنی فارسی satiation
B2سیر شدن، حالتی که در آن فرد احساس سیری میکند و تمایل به خوردن ندارد.
The state of being satisfied or full, especially in relation to eating.
- NOUN
example
معنی(example):
پس از یک وعده غذایی کامل، احساس سیری او واضح بود.
مثال:
After a hearty meal, his satiation was evident.
معنی(example):
سیری میتواند بر عادات و ترجیحات غذایی تأثیر بگذارد.
مثال:
Satiation can influence eating habits and preferences.
معنی فارسی کلمه satiation
:
سیر شدن، حالتی که در آن فرد احساس سیری میکند و تمایل به خوردن ندارد.