معنی فارسی sating
B1سیر کردن، برآورده کردن نیاز یا تمایل، به ویژه در مورد گرسنگی.
The act of satisfying a desire or need, especially hunger.
- verb
verb
معنی(verb):
To satisfy the appetite or desire of; to fill up.
مثال:
At last he stopped, his hunger and thirst sated.
example
معنی(example):
سیر کردن گرسنگی با یک وعده غذایی مفصل مهم است.
مثال:
Sating one's hunger with a hearty meal is important.
معنی(example):
سرآشپز در سیر کردن اشتها با غذاهای لذیذ تخصص دارد.
مثال:
The chef specializes in sating the appetite with exquisite dishes.
معنی فارسی کلمه sating
:
سیر کردن، برآورده کردن نیاز یا تمایل، به ویژه در مورد گرسنگی.
