معنی فارسی satisficing
B2فرآیند انتخاب یک گزینه که به حد کافی قانع‌کننده است به جای جستجو برای بهترین گزینه ممکن.
The process of making a decision by settling for an acceptable option rather than the best possible one.
- verb
- adjective
To satisfy.
Of human behavior: to make a choice that suffices to fulfill the minimum requirements to achieve an objective, without special regard for utility maximization or optimization of one's preferences.
Satisfying and sufficient
قانع شدن می‌تواند فرآیندهای پیچیده تصمیم‌گیری را ساده‌تر کند.
Satisficing can simplify complex decision-making processes.
در برخی موقعیت‌ها، قانع شدن نسبت به بهینه‌سازی کارآمدتر است.
In certain situations, satisficing is more efficient than optimizing.
معنی فارسی کلمه satisficing
:
فرآیند انتخاب یک گزینه که به حد کافی قانع‌کننده است به جای جستجو برای بهترین گزینه ممکن.
