معنی فارسی satnav

B1 /ˈsæt.næv/

دستگاه ناوبری ماهواره‌ای که موقعیت جغرافیایی و مسیرها را با استفاده از سیگنال‌های ماهواره‌ای تعیین می‌کند.

A satellite navigation system that provides guidance and location information using satellite signals.

noun
معنی(noun):

A satellite navigation system.

معنی(noun):

A satellite navigation system receiver.

معنی(noun):

A civilian GPS receiver.

example
معنی(example):

من از دستگاه ناوبری خود برای پیدا کردن سریع‌ترین مسیر استفاده کردم.

مثال:

I used my satnav to find the quickest route.

معنی(example):

دستگاه ناوبری ما را بدون ترافیک از میان شهر هدایت کرد.

مثال:

The satnav directed us through the city without any traffic.

معنی فارسی کلمه satnav

: معنی satnav به فارسی

دستگاه ناوبری ماهواره‌ای که موقعیت جغرافیایی و مسیرها را با استفاده از سیگنال‌های ماهواره‌ای تعیین می‌کند.