معنی فارسی saucerful
B1مقدار سس یا مایع که در یک فنجان جا میگیرد.
A quantity of liquid or sauce that fills a saucer.
- OTHER
example
معنی(example):
او یک فنجان سس خامه را به قهوه ریخت.
مثال:
He poured a saucerful of cream into the coffee.
معنی(example):
یک فنجان سس برای این غذا کافی بود.
مثال:
A saucerful of sauce was enough for the dish.
معنی فارسی کلمه saucerful
:
مقدار سس یا مایع که در یک فنجان جا میگیرد.