معنی فارسی sauerkrauts
B1سورکراوت، نوعی کلم تخمیر شده است که در بسیاری از غذاها به عنوان چاشنی یا مکمل استفاده میشود.
Fermented cabbage, often used as a condiment in various cuisines, particularly in Eastern Europe.
- noun
noun
معنی(noun):
A dish made by fermenting finely chopped cabbage.
معنی(noun):
A German person.
example
معنی(example):
سورکراوتها در بسیاری از غذاهای اروپای شرقی محبوب هستند.
مثال:
Sauerkrauts are popular in many Eastern European cuisines.
معنی(example):
سورکراوتهای تخمیر شده میتوانند منبع خوبی از پروبیوتیکها باشند.
مثال:
Fermented sauerkrauts can be a good source of probiotics.
معنی فارسی کلمه sauerkrauts
:
سورکراوت، نوعی کلم تخمیر شده است که در بسیاری از غذاها به عنوان چاشنی یا مکمل استفاده میشود.